بررسی تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی،جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار

بررسی تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی،جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 0
فرمت فایل docx
حجم فایل 274 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 154
بررسی تأثیر زوج  درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی،جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار

فروشنده فایل

کد کاربری 3836
کاربر

بررسی تأثیر زوج درمانگری اسلامی در افزایش خودشناسی،جهت گیری مذهبی و سازگاری زناشویی زوج های ناسازگار

مقدمه:

خانواده، مهمترین واحد اجتماعی هر جامعه است که با بستن پیمان زناشویی بین زن و مرد تشکیل می شود. خداوند در سوره نساء آیه 20 می فرماید: «و زنان از شما میثاق محکمی گرفته اند» این آیه می رساند که پیمان ازدواج میان زن و مرد در قرآن میثاق محکمی است. در قرآن کلمه میثاق به معنی پیمان میان خدا و بندگان درباره توحید و احکام است و در هر جای قرآن کلمه میثاق با فعل «گرفتن» به کار رفته، نمایشگر پیمان الهی است . از این آیه می فهمیم که چقدر پیمان ازدواج در اسلام محکم و استوار است، و ازدواج نه تنها پیمانی میان زن و مرد بلکه پیمانی بین زوجین باخدا است که طبق آن با خدا عهد می بندند به دستورات قرآن در وظایف همسری و حقوق خانواده که جزئیات آن در سوره های مختلف قرآن و روایات معبتر آمده است عمل کنند (بی آزار شیرازی،136، صفحه 64).

اما متأسفانه شواهد بسیار زیادی وجود دارد که زوج ها درجامعه کنونی- به خاطر تغییرات سریع و بی سابقه در تمام جنبه های زندگی منجمله در باور ها و ارزش ها- مشکلات شدید و فراگیری را هنگام برقراری و حفظ روابط صمیمی و سازگارانه تجربه می کنند. افزایش روز افزون طلاق در دنیای کنونی، هر چند در مقیاسی بسیار کمتر، متأسفانه جامعه فعلی ما را نیز در بر گرفته است؛ و نارضایتی زن و شوهر از یکدیگر و نیز از هم گسیختگی کانون های گرم بسیاری از خانواده ها و تأثیرات سوء این جدایی بر افراد خانواده نیاز به رسیدگی و رفع این مشکل را مطرح ساخته است (سهرابی، 1377، صفحه 3).

با آنکه انجام پژوهش های متعددی پیرامون بررسی کارآمدی رواندرمانگری های مختلف برای درمان اختلافهای زناشویی در خور توجه و تحسین است؛ اما با استفاده از روش های زوج درمانگری غربی که غالباً روش های جزئی نگر و موضعی نگر هستند. بعید به نظر می رسد که بتوان به شناخت همه جانبه «شخصیت انسانی انسان» و حکم و ضابطه ای مطابق با واقع دست یافت. بنابرانی برای دستیابی به ریشه و علت ناسازگاری های زن و شوهرها و نیز حل و فصل این ناسازگاریها باید به منبع فیاض الهی روی آوریم و با الهام از مضامین آسمانی و با واقع بینی علت همه گرفتاریهای بشر را وتمام ناسازگاریهای فردی، زناشویی و اجتماعی را و تمام بیماریهای روانی را به غفلت نسبت دهیم، غفلتی که برای نفس فطری است و هیچ کس به اندازه خداوند به نفس و وسوسه گری های آن آگاه نیست (اسرا/ 25؛ ق/ 16) ؛ و به اندازه او راه های تزکیه، اعتدال و درمان آن را اعلام نکرده است. (حجتی، 1366). همه این راه ها چیزی جز شناخت حالتهای نفسانی/ خود نیست. شناختی که در همه ادیان الهی و به ویژه دین اسلام به آن تأکید شده و حتی در تمامی مکاتب رواندرمانگری غربی به صورت «ایجاد بینش در بیمار» به عنوان مهمترین اصل تغییر و درمان بر آن صحه گذاشته شده است. هر چند کسب بینش از سوی بیمار نسبت به حالتها و رفتارهای خود در جریان رو واندرمانگری غربی، عمق خودشناسی در ادیان الهی را ندارد. با این همه پژوهش ها نشان داده اند رواندرمانگرانی که ایجاد بینش در بیمار را سرلوحه کار خود قرار داده اند توانسته اند تغییرات چشمگیر و با ثباتی را در شخصیت مراجعان خود نمایان سازند. انسان تنها با شناخت و هشیاری نسبت به حالت های نفسانی خود (به تعبیر اسلام: اماره، لوامه، مطمئنه و به تعبیر روانشناسان غربی: کودکانه، والدینی، بالغانه) است که می تواند به تعمق و تفکر درباره راز آفرینش بپردازد و راه های ارتباط با خود خداوند را و دیگران را بشناسد. در چنین حالتی است که هیچ اثری از خود خواهی ترس و اضطراب، تباهی و آزردگی مشاهده نمی شود و آنچه به چشم می خورد رضای خداست.

بنابر آنچه ذکر شد و با توجه به اهمیت شناخت و تدوین روش های مؤثر در درمان اختلاف های زناشویی از یکسو و استفاده از روشی که کاملاً مبتنی بر روانشناسی اسلامی باشد و برای خود شناسی و شناخت حالت های خود/ نفس، از منابعی چون قرآن کریم، و سیره رسول اکرم (ص)، ائمه معصومین (ع) و احادیث معتبر- به سبکی که پژوهشگر بر اساس تجارب بالینی خود سازمان داده- مدد بگیرد، از سوی دیگر پژوهش حاضر طرح و اجرا گردید. تا اثر بخشی زوج درمانگری، اسلامی بر خودشناسی و حل اختلاف های زناشویی و افزایش جهت گیری مذهبی بررسی شود.

گفتنی است که طرح پژوهش حاضر در قالب دو طرح تصویب گردیده است.


مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری مذهبی (فصل دو)

مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری مذهبی (فصل دو)
دسته بندی مبانی و پیشینه نظری
بازدید ها 7
فرمت فایل doc
حجم فایل 31 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 23
مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری مذهبی (فصل دو)

فروشنده فایل

کد کاربری 25339
کاربر

مبانی نظری و پیشینه پژوهش جهت گیری مذهبی (فصل دو)

در 23صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت doc

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

...

جهت گیری مذهبی

طی سالیان طولانی برخی اندیشمندان مذهب را عامل عقب‌ماندگی جوامع تلقی می‌کردند، اما در گذر زمان مشخص شد که نه تنها مذهب الهی عامل عقب‌ماندگی نیست بلکه می‌تواند عامل پیشرفت جوامع نیز باشد. در این زمینه و با این ادعا این پرسش مطرح می‌شود که آیا مذهب می‌تواند به‌عنوان یک عامل محرک مانند سرمایه فیزیکی بر توسعه و حتی تولید, توزیع و مصرف اثر مثبت داشته باشد؟ در این‌جا سعی شده است مذهب از بعد اثرگذاری بر این عوامل و پدیده‌ها به عنوان سرمایه مذهبی تعریف شود. در اینجا یادآور می‌شویم که منظور ما از مذهب، انحراف‌های ایجاد شده در بعضی مقاطع زمانی برای بهره‌برداری سیاسی, استحکام حکومت و یا خام کردن مردم جامعه همچون دوران پس از اوج‌گیری حکومت عباسیان و پس از آن عثمانی‌ها و یا صفویان و چرخش مسیر تبلیغات آموزه‌های مذهبی به سمت حفظ منافع حاکمان نیست, بلکه مذهبی واقعی و خالص که همراه آموزه‌های پیش‌برنده در جامعه مطرح است.

2-4-1- سرمایه مذهبی

در ابتدای این بحث این نکته را یادآور می‌شویم که منظور ما از مذهب, تحریف‌های موجود در مذاهب و یا انحراف‌های ایجاد شده در بعضی مقاطع زمانی برای بهره‌برداری سیاسی, استحکام حکومت و یا خام کردن مردم جامعه همچون دوران پس از اوج‌گیری حکومت عباسیان و پس از آن عثمانی‌ها و یا صفویان و چرخش مسیر تبلیغات آموزه‌های مذهبی به سمت حفظ منافع حاکمان نیست, بلکه مذهبی که همراه آموزه‌های پیش‌برنده در جامعه (مانند صدر اسلام و حتی چند قرن اول اسلام) مطرح است. بر این اساس سرمایه مذهبی به مجموعه نهادها, عملکردها،‌ تجربه‌ها،‌ اعتقادات، باورها،‌ ارزش‌ها، دانش، قوانین و مقررات،‌ نمادها و واقعیت‌های محیطی فیزیکی و غیر فیزیکی و مانند آن در جامعه می‌گوییم که از وجود مذهب و ایمان مذهبی نشأت گرفته باشد. سرمایه مذهبی را به دو بخش سرمایه مذهبی فردی و سرمایه مذهبی اجتماعی تفکیک می‌کنیم. سرمایه مذهبی در این قالب تعریف و تشریح مناسب‌تری پیدا می‌کند. سرمایه مذهبی فردی: به مجموعه مذهب انتخابی و اعتقادات، باورها، دانش، تجربه‌ها،‌ ارزش‌ها و عادت‌های حاصل از ایمان مذهبی و یا درباره مذهب نزد فرد، سرمایه مذهبی فردی می‌گوییم. به عبارت دیگر به عناصر مذهبی شکل‌دهنده و ساختار بخش رفتارهای فرد، سرمایه مذهبی فردی می‌گوییم که این عناصر به‌طور خلاصه عبارت‌اند از: کیفیت مذهب انتخابی فرد، اعتقادات، باورها، دانش، هنجارها، تجربه‌ها و عادت‌های مذهبی فردی. در اثرگذاری این سرمایه، نقش اساسی را عمق و گستردگی هریک از عناصر شکل‌دهنده آن ایفا می‌کنند که محور و پایه این عمق, ایمان مذهبی فرد است. پس از بیان سرمایه مذهبی اجتماعی به این موضوع اشاره می‌کنیم. سرمایه مذهبی اجتماعی: به مجموعه نهادها، عملکردها، قوانین و مقررات، ارزش‌ها، اعتقادات، باورها، هنجارها، دانش، نمادها و سمبل‌های برخواسته و شکل‌دهنده ساختار مذهبی جامعه، سرمایه مذهبی اجتماعی می‌گوییم. به عبارت دیگر می‌توان گفت مجموعه عناصر شکل‌دهنده ساختار مذهبی هر جامعه, سرمایه مذهبی آن جامعه است که این عناصر عبارت‌اند از:

کیفیت مذهب حاکم در جامعه (اصول اعتقادی و قوت، دقت و صحت آن).

نهادهای مذهبی جامعه.

عملکردهای مذهبی نهادهای اجتماعی.

قوانین و مقررات مذهبی حاکم در جامعه.

اعتقادات،‌ باورها، ارزش‌ها و هنجارهای مذهبی جامعه.

دانش و مهارت‌های مذهبی جامعه.

فضاها، نمادها و سمبل‌های مذهبی جامعه.

و مانند این‌ها.

2-4-2- سرمایه مذهبی و ایمان

ایمان به منزله تصدیق قلبی با رسوخ در عمق وجود انسان‌ها, باعث فراگیر شدن اثر مذهب و آموزه‌های آن در همه رفتارهای انسان می‌شود، از این‌رو می‌توان ایمان را مایه و نهاد اصلی سرمایه مذهبی فردی دانست. البته ایمان با اثرگذاری فزاینده بر سرمایه مذهبی فردی، ساختار سرمایه مذهبی اجتماعی را نیز شکل می‌دهد و آن را تقویت می‌کند. در باره اثرگذاری ایمان بر رفتارها, مباحث مفصلی وجود دارد و در این مقاله فرصت بحث آن نیست. (از جمله رجوع شود به عزتی، 1384) با این وجود به‌طور خلاصه می‌توان گفت وجود ایمان به خدا، جهان پس از مرگ، رسالت و هدایت الهی، معنویت و فرشتگان, موجب می‌شود ساختارهای اعتقادی، عاطفی و عملکردی افراد به شدت تحت تأثیر قرار گیرد و بر آن اساس رفتار افراد به‌صورت مورد نظر مذهب شکل بگیرد. این شکل‌گیری ساختارهای رفتاری, تشکیل سرمایه است و حاصل, همان سرمایه‌ای است که سرمایه مذهبی فردی می‌نامیم. با این وجود, این ساختارها می‌تواند بدون وجود ایمان نیز به صورت مذهبی شکل بگیرد. این شکل‌گیری می‌تواند بدون وجود ایمان فردی از طریق نهادهای اجتماعی, عادت‌ها و هنجارهای فردی و اجتماعی و مانند آن شکل بگیرد. از این‌رو اثر ایمان و سرمایه مذهبی دو اثر جداگانه است, اما این دو عامل بر یکدیگر مؤثر هستند. به همین صورت می‌توان گفت ایمان از طریق شکل‌دهی سرمایه مذهبی فردی بر سرمایه مذهبی اجتماعی و ساختار بخشی آن اثر مبنایی و پایه‌ای دارد، زیرا رفتارها، عملکردها، نهادها و مانند این‌ها در اجتماع توسط افراد شکل می‌گیرد. البته بسیاری از عناصر شکل‌دهنده ساختار سرمایه مذهبی اجتماعی, حاصل سرمایه مذهبی گذشتگان و ویژگی‌های تاریخی و محیطی جوامع در گذشته و امروز است. با این وجود, اثرگذاری این ویژگی‌ها نیز با تقویت ایمان مذهبی ـ که خود می‌تواند از ابعادی تحت تأثیر سرمایه مذهبی باشد ـ افزایش می‌یابد. (برای توضیح بیشتر درباره ایمان به عزتی, 1381 مراجعه کنید). اثرگذاری هریک از این‌ها به عمق نفوذ آن‌ها در جامعه، گستردگی کمی و کیفی آن‌ها، عملکرد و جایگاه صحیح و مناسب آن‌ها نزد مردم، دقت, صحت و فایده معنوی آن‌ها, مقبولیت آن‌ها نزد افراد جامعه و نظیر آن بستگی دارد. مذهب یک عامل محرک و برانگیزاننده کیفیت و کمیت اعمال و رفتارها و نتایج آن‌ها است...

...

-6-1- تحقیقات انجام گرفته در خارج از کشور

باتسون و همکارانش یافته‌های 115 مطالعه در مورد همبستگی میان دین‌داری و بهداشت روانی را تجزیه و تحلیل کرده و دریافته‌اند که 37 مورد از این مطالعات، نشان‌دهنده همبستگی مثبت میان دین‌داری و بهداشت روانی، و 47 مورد نشان‌دهنده ارتباط منفی است و 31 مورد نیز هیچ‌گونه همبستگی نشان نداده‌اند. این پژوهشگران، نتایج این مطالعات را به صورت جداگانه بر دین‌داری درونی و برونی تحلیل کرده‌اند. نتایج تحلیل 115 مطالعه باتسون و همکاران بر دین‌داری درونی و بیرونی نشان می‌دهد که جهت‌گیری مذهبی درونی، همبستگی مثبت با بهداشت روانی دارد، اما جهت‌گیری مذهبی برونی غالباً همبستگی منفی با بهداشت روانی دارد. (نیلمان[1]، 2012).

اثر مذاهب مختلف (اختلاف مذهبی) بر رفتارهای اقتصادی

برخی از دیدگاه‌های ارایه شده در این زمینه, نوع مذهب را بر رشد اقتصادی مؤثر دانسته‌اند. می‌توان از اولین دیدگاه‌های ارایه شده در این زمینه به نظرات وبر اشاره کرد. از نظر وبر پروتستانیسم اعتقاداتی ارایه کرد که بر خلاف دیدگاه کاتولیک نه تنها به مال اندوزی جنبه قانونی می‌داد, بلکه آن را چنانچه صرف لذت‌های زودگذر نشود به منزله مشیت الهی تلقی کرد و در کنار آن به صورت‌های مختلف کسب ثروت را تأیید کرد. از این‌رو سرمایه‌داری و توسعه اقتصادی حاصل از آن را نتیجه ایجاد و توسعه تفکر و مذهب پروتستانیسم در مقابل کاتولیک می‌داند (وبر[2], 1905، ترجمه 1958).

تاونی[3] (1926) تلاش کرد نشان دهد نظر وبر صحیح نیست. ساموئلسون[4] (1993) درباره نظرات او بررسی جامع‌تری انجام داد و نتیجه گرفت که بسیاری از نهادهای اشاره شده توسط وبر قبل از پروتستانیسم به‌طور محدود وجود داشت. دلاکرو[5] (1995) نیز در ادامه این بررسی‌ها به این نتیجه رسید که برخی مناطقی که وبر توسعه آن‌ها را حاصل پروتستانیسم می‌داند،‌ کاتولیک نشین بوده‌اند. تولیسون[6] (1992) نیز نظرات مشابهی را ارایه می‌کند.

در مقابل این‌ها روپر[7] (1963) در بررسی خود کالوینیسم را در توسعه تجاری مؤثر دانسته است. آلن[8] (1998) در بررسی خود, افزایش دستمزد (در یک زمان مشخص در اروپا) در شهرهای کاتولیک نشین (19%) را بیشتر از مناطق پروتستان نشین (4%) می‌یابد. مک کلری[9] (2002) نیز درپی اثبات دیدگاه وبر بین مذاهب پروتستان، کاتولیک، اسلام، هندو و بودایی است. گلاه[10] و ووریس[11] (1989)، هیت[12]، واترز[13] و واتسون[14] (1995), نیس‌بت[15] (1989) و پالدام[16] (1999) نیز نتایج مشابهی مبنی بر تفاوت اثر نگرش‌های حاصل از مذاهب مختلف به رشد اقتصادی می‌گیرند.

در کنار این بررسی‌ها بررسی‌هایی نیز انجام شده است که رابطه مذاهب مختلف با مصرف را بیان می‌کند. از جمله اولین دیدگاه‌های منسجم در این زمینه حاصل مطالعه هریشمن[17] (1983) است که رابطه بین پیروی از مذاهب پروتستان، کاتولیک و یهود را با برخی رفتارهای مصرفی شهروندان آمریکا بررسی کرد و این رابطه را مثبت دانست. سود[18] و ناسو[19] (1995) نیز این رابطه را بین پیروان مذهب ژاپنی و پروتستان‌های امریکایی بررسی کرد و به این نتیجه رسید که رفتار مصرفی این دو گروه به‌طور مشخص از یکدیگر متفاوت است. مایر[20] و شارپ[21] (1962)، گری‌لی[22] (1963)، گای[23] (1991)، پیلی[24] (1992)، گولدین[25] (1992) و لهرر[26] (2002) نیز این موضوع‌ها را بررسی کرده و به نتیجه رسیده‌اند که رفتار مصرفی پیروان مذاهب مختلف, متفاوت است.


[1] Neelman

[2]. Weber

[3]. Tawney

[4]. Samuelsson

[5]. Delacroix

[6]. Tolisson

[7]. Ropper

[8]. Allen

[9]. McCleary

[10]. Glah

[11]. Vorhies

[12]. Heath

[13]. Waters

[14]. Watson

[15]. NissBet

[16]. Paldam

[17]. Hirschman

[18]. Soood

[19]. Nasu

[20]. Maayer

[21]. Sharp

[22]. Garryly

[23]. Gay

[24]. Pyle

[25]. Goldin

...